سخنرانی امیر ناظری در سکوی پرتاب با موضوع زندگی در ابهام

بخش اول صحبت های امیر ناظری در سکوی پرتاب با موضوع زندگی در ابهام

سخنرانی امیر ناظری در سکوی پرتاب

سلام
وقتی داریم در مورد برنامه ریزی یا تصمیم‌گیری حرف میزنیم
در حقیقت داریم در مورد آینده حرف می زنیم
احتمالا این روزا تک تک شما دارین در مورد گزینه های مختلفی که می تونه در آینده براتون وجود داشته باشه، فکر می‌کنید.
بعضی از شماها درمورد مهاجرت فکر میکنید؛ صرف نظر از اینکه تصمیم به مهاجرت گرفته باشید یا نه.
بعضی از شماها درمورد استار تاپتون فکر میکنید که آیا باید کارتون رو تغییر بدید یا استراتژیتون رو؟
بعضی از شماها هم درمورد این فکر میکنید که آیا استار تاپتون رو یه جای دیگه تو ایران یا کلا توی کشور دیگه تو دنیا راه بندازین.
این ماجرا، مخصوصا اگه توی شرایط ابهام زندگی باشیم، سخت تر هم میشه. من فکر میکنم همه ما الان یکی از پر ابهام ترین شرایط زندگی رو داریم تجربه میکنیم.
مشکل اینه که برنامه ریزی تو شرایط ابهام با برنامه ریزی متداول بسیار متفاوته خب وقتی ما داریم در مورد برنامه ریزی متداول حرف میزنیم یعنی شرایطی که خیلی ابهام نداره و سادست.

حالا چیکار میکنیم ؟ اول میایم سعی میکنیم زمان حال رو بشناسیم بعد میگیم این زمان حال چه تغییراتی می‌کنه، چه روند هایی چه تغییراتی رو تو آینده ایجاد میکنه و با استفاده از فهم تغییرات تلاش میکنیم تا آینده پیش بینی شده رو بدست بیاریم. بعد برگردیم ببینیم چطور برنامه ریزی کنیم تا برسیم به اون آینده ای که پیش بینی کردیم.
اما مشکل چیه؟ مشکل اصلی اینه که پیش بینی آینده کار سختیه مخصوصا تو شرایطی که امروزه هستیم. وقتی شما بخواید آینده رو پیش بینی کنید چیکار میکنید؟
احتمالا میگین وضعیت فعلی ادامه پیدا می‌کنه. حالا این ادامه پیدا کردن چه شکلی میشه؟ یه سری تغییرات داره میاد، یه سری تکنولوژی داره میاد ، هوش مصنوعی داره میاد،IOT داره میاد. تکنولوژی ها رو نگاه میکنین ، به یه سری تغییرات محیطی نگاه میکنین و در نهایت برنامه ریزی خودتون رو انجام میدین.
خب راستش، این برنامه ریزی جواب نمیده.
چرا جواب نمیده ؟ باهم یه تمرینی میکنیم
لطفاً چشم هاتون رو ببندین فرض کنین که اینجا، یه گاز منفجر میشه.
واقعاً چشم هاتون ببندین.
اینجا یه گازی منفجر میشه؛ نه از اون گاز هایی که دختر مدرسه ای‌ها و دانشگاه ها رو هدف قرار میده
یک گازی اینجا منفجر میشه که بعدش شما به خواب میرید و پنج سال دیگه از خواب بیدار می‌شین وقتی بیدار شدین و میخواین این سالن رو ترک کنین.
به شما یک شانس داده میشه
اون شانس هم اینه که شما می‌تونید 5 سوال رو از یک فرد دانا که جواب همه چی رو میدونه، بپرسید و اون فقط با بله یا خیر جواب میده.
حالا درمورد اون 5 تا سوال فکر کنین
ذهنتون رو آزاد بزارید و واقعاً فکرتون رو بزارید روی اون پنج تا سوالی که براتون خیلی مهمه. چون شما باید بدونید که بعد از خروج از این سالن، با چه دنیایی قراره مواجه بشید.
اون پنج تا سوال دقیقاً چیه؟
دقت کنید که شما فقط میتونید 5 تا سوال بپرسید. قطعا کسی نمیاد این 5 تا سوالش رو با سوال پرسیدن درمورد قیمت دلار و … هدر بده؛ مطمئنا سوالای خیلی مهم‌تری داریم.
اون سوالاتی که شما میپرسین، چیه؟
ما میخوایم عدم قطعیت ها رو مرور کنیم. این عدم قطعیت ها یا این ( ۱.۴۹.۵۹) چیه یا چرا در برنامه ریزی مهمه؟
البته خواهش میکنم قبل از اینکه بحث ادامه پیدا کنه، حتما ی گوشه برای خودتون بنویسید، چون کمک میکنه تو ادامه مسیر، راحت تر با مطالب ارتباط داشته باشیم و با همدیگه مسیر رو طی کنیم.
راستش رو بخواین، ما وقتی میخوایم آینده رو بشناسیم، میگیم یه سری نیروهای پیشران وجود داره که داره دنیامون رو تغییر میده. هرکدوم از ما ها، دنیای شخصی خودمون رو داریم. مثلا خدایی نکرده، دوست شما، پارتنر شما یا حتی پدر و مادر شما، مثلا سرطان داشته باشه.
سوالتون اینه که آیا دارویی کشف میشه که اون شخص رو از سرطان نجات بده؟ این دنیای شماست که ممکنه با دنیای من یا دنیای شخص دیگه‌ای یکی نباشه.
مشکل اینه که دنیای واقعی، پر از نیروهای مختلفیه که داره مسیرهای مختلفی رو به ما نشون میده. یعنی همۀ نیروها تو یک مسیر نیستن.
مثلا آیا تو سال آینده، بازیگران این اکوسیستمی که داریم حرف میزنیم، همون شرکت‌های بزرگن؟
مثلا اگه تو دنیا در نظر بگیریم
احتمالا اگر AI بیاد IOT بیاد ER بیاد VR بیاد ، تمام این تکنولوژی ها که داریم حرف میزنیم ازشون آیا همون شرکت های بزرگ جهانی مثل گوگل ، آمازون و….
اون ها بازیگر اصلی خواهند بود ، یا اینکه نه ما با یه سری شرکت نو ظهور رو به رو هستیم که این شرکت های نو ظهور یه سری استارتاپ جدیدند ، که این استارتاپ های جدید میان و همون کاری رو میکنن که استارتاپ های قدیمی مثل گوگل با شرکت های بزرگ تر کردن.
یادمون نره که وقتی گوگل اومد، گوگل، خودش رو به ماکروسافت عرضه کرد. خیلی از شرکت ها هم خودشون رو به یاهو عرضه کردن که بیاین منو بخرید و اونا هیچکدوم حاضر نشدن سهامش رو بخرن
اونا نخریدن، خب سوال اینه که همینو بیارید توی محیط ایران، آیا 5 سال دیگه همچنان بازیگران اصلی همون شرکت های بزرگ استارتاپی فعلی هستن؟ یعنی همچنان دیجی کالا، فیلیمو، نماوا، اسنپ، تپسی اینا هستن یا نه، تو 5 سال آینده میتونیم شرکت‌های نوظهوری رو تصور کنیم؟
ماجرا اینه که برای هر دوتاشم دلیل داریم. وقتی میگیم بازیگرای اصلی، همون بازیگرایی هستن که در آینده هم نقش ایفا میکنن، کلی دلیل داریم.
حالا دلیل هامون چیه؟
اونا زیر ساخت دارن ، اونا دیتا دارن ،دیتا هاشون خیلی زیاد شده بیگ دیتا هایی هست که ما به راحتی نمیتونیم به دستشون بیاریم. اساسا اونا ها انقدر بزرگ شدن که هر استارتاپی، یه ایده ای داشته باشه بلافاصله میتونن اون رو بخرنش و مال خودشون بکنن.
پس کلی دلیل داریم که میگیم این بازیگران اصلی همچنان همون قدیمی ها خواهند بود
از طرفی، کلی هم دلیل داریم که میگیم بازیگرای اصلی این ماجرا، شرکت های نوظهور خواهند بود.
تو دنیای امروز، دانش خیلی خیلی مهمه. دانش میتونه با الگوریتم‌هایی که شما مینویسید، وفق پیدا کنه، برتری پیدا کنه و ایده های قدیمی‌تر رو شکست بده. از طرفی، میشه گفت شرکت های کوچکتر، انعطاف پذیری های بهتری دارن. یه دلیل دیگه هم اینه که اکوسیستم توی دنیا یا ایران، نسبت به 10 سال پیش پیشرفت بیشتری داشته و به همین خاطر، میتونیم این موضوع رو تصور کنیم.

حالا شما فکر میکنید کدوم یکی از اینا اتفاق میفته؟
حالا اینکه میگیم ما با عدم قطعیت رو به روییم یعنی چی؟

یعنی همین آدم هایی که اینجا هستن دو گروه میشن و هر دو گروه فکر میکنن اون ایده ای که دارن، ایدۀ درستیه. فکر میکنن آینده رو اونا دارن تشخیص میدن و قاعدتاً هر کدوم از اینا اگه قرار باشه امروز تصمیم گیری کنن بر اساس همین ادراکشون از آینده، تصمیم گیری میکنن ولی اونایی که فکر میکنن بازیگران اصلی همون بازیگران فعلی خواهند بود، ایده شون این میشه که من یه استارتاپی بزنم که اون منو بخره یا احتمالا یه استارتاپی بزنم که بتونم تو شتاب دهندۀ اونا برم یا پول از BC اینا جذب بکنم.
اونایی که فکر میکنن شرکت های نو ظهور میان، قاعدتاً به این سوال فکر میکنن که اون اقیانوس آبی که هنوز تبدیل به شرکت های بزرگ نشدن، کجاست و کجا باید سرمایه گذاری کنن؟
خب همین مفهوم رو اگر بخوایم در حقیقت تبدیلش بکنیم به یک متن تئوریک، به این صورت میشه. ما مواجهیم با یک عدم قطعیت که دوتا حالت داره
تو یه حالت شرکت های بزرگن
تو یه حالت، شرکت های نوظهور
دلایل هرکدوم هم برای این ها مشخصه. دلیلی که شرکت های بزرگ جهان بازیگران اصلی هستن ، همون هایی هست که ذکر کردم مثل خرید شرکت های توانمند توسط شرکت های بزرگ و …
برخورداری شرکت های بزرگ از کلان داده های اختصاصی که یه مزیت رقابتی جدی برای اونها ایجاد میکنه یا برخورداری از مجموعه مشتریان وفادار؛ به هر حال شما به توییتر نگاه کنید ، ایلان ماسک میاد دعوا می‌کنه استراتژی اشتباه میزاره ، همه شاکی میشن یک سوم از کارمند ها حتی استعفا میدن به هر حال تعداد کاربر های توییتر خیلی تغییر پیدا نمیکنه یعنی شما ممکنه مخالف ایلان ماسک باشید، مخالف ایده‌ش باشید ، مخالف الگوریتم هاش باشید ولی خب بازم من از توییتر استفاده میکنم ولی اون یک مجموعه از مشتریان وفادار داره که این مشتریان وفادار بهش این اجازه رو میدن که وارد عرصه های جدیدتر بشه. درحالی که یه شرکت کوچیک استارتاپی که تازه داره حرکت میکنه، الزاما اینا رو نداره.

 

جهت مشاهده ادامه صحب ها کلیک کنید.

بیشتر بخوانید​

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *